سلام خورشید

خورشید !

من انتظار و صبر درخت را

ندارم

مرا زودتر به گل بنشان.

 

بگذار تابش‌های تو

یک‌باره بگریاند

زمستان درونم را

خورشید!

من انتظار و صبر خاک را

ندارم.

 

به من هدیه کن

خورشید!

آبی بی‌کران را

من انتظار و صبر آسمان را

ندارم.

نظرات 3 + ارسال نظر
مسافری از دیار غم جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 http://mohbat.blogsky.com/


سلام دوست عزیز امیدوارم در هر زمینه ای مطلب می نویسی موفق باشی من در وبلاگم یک عاشقانه دیگه از نوشتم والان به روز شدم. خوشحال میشم بیایی و نظرت را بگی...( اگه نگفتی هم بی خیال) ( در ضمن اگه دوست داشتی و خوشت اومد با هم لینک تبادل میکنیم... به هر حال خوشحالم در محفل بی ریا شماها هستم به دور از هر گونه هیاهویی...) (عنوان مطلب هم اینه تنها یادگار از خاطره تو...) اگه عاشقی یا علی... التماس دعا وسلام...

در ضمن بیان خوبی دارید موفق باشی..

مهسا شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 14:50 http://manebiman.blogspot.com

لیلای عزیزم بینهایت زیبا بود... ولی من فکر میکنم دنیا خیلی خوب صبور بودن رو به ادم یاد میده...و یک وقتهایی صبور بودنم بد نیست:)

رضا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 22:23 http://www.otaghabii.blogspot.com

بی کران ترین آبی ها نثار شما باد
منم مثل تو..
اینک انتظار فرسایش زندگی است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد