درهایت را به روی باد نبند
میدانی؛ باد هم از سرماست که مینالد
و تنها پشت درهای بسته زوزه میکشد
با ناله همه رانده شدهگان......
روزی که با چهره باد زاده شوم
وعده کن که دیگر
درهایت را نخواهی بست.
هاسمیک
خدایا
ذهنم پریشان است
قلبم بیقرار
افکارم شوریدهاند
درماندهام.
پس رشته زندگی ام را
به دستهای امن تو میسپارم
آنگاه توفان میخوابد
و آرامش تو حکفرما میشود.
فردا اول ماه رجبه من امروز روزه گرفتم و برای همه دوستای خوبم سر سفره افطار که دوست خوبم نسرین برام تدارک دیده بود دعا کردم برای دوست خوبم مرضیه که میخواد وکیل بشه برای عزیز دلم مریم که از خدا خواستم دفتر بیمهاش رونق پیدا کنه برای عاقبت به خیری دختر نسرین و تموم دختر و پسرای دم بخت مخصوصا عزیز دلم فرزانه و ........................
ضمنا برای تمام دوستای وبلاگیم مخصوصا مهسای گل که هر چی از مهربونیش بگم کمه از خدا خواستم که آرامش بهش بده برای نینای خوب بس که خانومه برای آقا پیمان و پایداری عشقش برای امید خان برای رضای مهربون و گل برای احسان که خیلی وقته ازش خبری ندارم برای آرش که خدا کنه کاراش اونطوری که میخواد پیش بره و برای سجاد کوچولو .....................
و برای خیلیای دیگه که اسمشونو اینجا نمیارم
شما هم منو دعا کنین که بد جوری محتاج دعام